انواع عقود و قرار دادها در قانون

انواع عقود و قرار دادها
متن : تعریف عقد؟ عقد یا معاهده اقدامی قانونی است که با موافقت عملی می شود به این سان که وکیل دو نفع متقابل پیش روی هم قرار می گیرند و روش مشترکی را برای کسب هدف مخصوص خود تجسس می کنند.
به تبع عقد بین طرفین، یک ارتباط جدید حقوقی ایجاد می شود و دو طرف با نگرش به مسئله عهدنامه نسبت به یکدیگر باید تضمیناتی را اجرا کنند.
در زبان غیر اختصاصی عقد و قرارداد به یک معناست، ولی در علم حقوق هدف از واژه عقد، عقود معین (آن قسم از عقدهایی که در قانون مدنی شروط و کیفیت آنها نام برده شده است مانند عقد بیع، عقد اجاره، عقد رهن، عقد وکالت، عقد مضاربه و غیره) به کار می رود وحالا آنکه کلمه قرارداد بر همه ی عقود (ولو معین باشد یا نباشد) استعمال می شود.
در این مقاله به مطالعه مفاد و توصیف عقد وقرارداد و نیز اقسام قرارداد در قانون مدنی به چه صورت است توجه می کنیم.
تعریف عقد در ماده ۱۸۳ قانون مدنی به این شکل است: عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.
بیشتر بخوانید : وکیل ملکی شمال تهران
در این توضیح، هر عقد دو شرط بنیادی دارد:
- در میان سازش دو یا چند اراده پدید می آید
- نتیجه و هدف از سازش پیدایش تعهد است.
تشریح عقد را نباید با کیفیت اثر آن در هم آمیخت.
تنها این مقدار که منظور طرفین تولید اثر حقوقی باشد، نه قرار محبت آمیز و اخلاقی بسنده می کند.
آنچه الزامیست این است که پیمانی محکم ببندند، پیمانی که به لازمه ی آن بتوان پشتیبانی قانون و محکمه را جذب کرد.
توصیف دکتر کاتوزیان از عقد این است که عقد سازش دو ابداع متقابل است که به مقصود پیدایش اثر حقوقی اجرا می شود.
انواع و اقسام عقد
متن : در ماده ۱۸۴ قانون مدنی اقسام عقد به این شکل تعبیر شده است:
عقود و معاملات به انواع ذیل تقسیم می شوند:
- لازم
- جائز
- خیاری
- منجز
- معلق
اما این روزها با دقت به فراوانی روز افزون قراردادهای محرمانه برای اینکه داوران بتوانند ترتیب بسیاری به آن ببخشند و خصوصیت های هر صنف را آشکار سازد و به قوانین حاکم بر هر طبقه دست یابند دست به تجزیه های متنوعی دیگر هم زده اند که در ادامه به آن ها می پردازیم.
۱)عقد لازم
در ماده ۱۸۵ قانون مدنی تشریح عقد لازم این چنین آمده است: عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه.
تاثیر پسندیده در هر عقد ایجاد ملزم شدن به امری است. پس در حالتی می توان برای عقد اثر قانونی اساسی قائل شد که طرفین به تضمینات خود مقید باشند و به رغبت خود نتوانند از انجام آن اعراض کنند.
پس عقد لازم همان طور که اظهار شد با نگرش به اصل لزوم معامله عقدیست که استحقاق بر هم زدن و فسخ را ندارد.
به عنوان نمونه در عقد بیع یا خرید و فروش، در عقد داد و ستد ماشین یا ملک شما نمی توانید بدون علت عقد را باطل کنید این عقد همان طور برقرار است تا هنگامی که شما حق بطلان داشته باشید ویا در مواردی قانونی بتوانید عقد را منحل کنید.
بر این اساس از اکنون به بعد هر جا در صورتی که عقد یا قراردادی داشته باشیم و در ارتباط آن دچار تردید شویم که این قرارداد قابل بر هم زدن هست یا خیر با نگرش به اصل اصالت لزوم گمان ما این است که عقد لازم است و استحقاق صدمه وارد شدن یا زیرو رو کردن و یا باطل شدن را نخواهد داشت استناد به ماده ۲۱۹ قانون مدنی.
ماده ۲۱۹ قانون مدنی: عقودی که بر طبق قانون وارد شده باشد، بین متعاملین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود.
بیشنر بخوانید:وکیل ملکی
۲)عقد جایز
در برابر عقد لازم عقد جایز را داریم همان گونه که اشاره شد عقد جایز در موازات و رویارویی عقد لازم است یعنی هر هنگامی که دو طرف تصمیم بگیرند می توانند این عقد را باطل کنند مگر در موارد خاص.
به عنوان نمونه در عقد وکالت هر هنگامی که موکل بخواهد می تواند وکیل را خلع نماید یا هر هنگامی که وکیل بخواهد می تواند از نمایندگی خود کناره گیری کند. عقد وکالت یک عقد جایز می باشد.
ماده ۱۸۶ قانون مدنی عقد جایز را این گونه تعریف می کند: عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد آن را فسخ کند.
برای ایجاد اختلال در عقد جایز هیچ دلیل ویژه ای نیاز نیست و حریف حق دارد همواره و بی هیچ آدابی، آن را از بین ببرد.
مگر در مواردی که قانون مستثنا کرده است، طرفین می توانند عقد جایز را در ارتباط خود به شکل عقد لازم در آورند و از حق فسخ خود صرف نظر کنند.
ماده ۱۸۷ قانون مدنی: عقد ممکن است به یک طرف لازم باشد و نسبت به طرف دیگر جائز.
همچنین این ماده در مورد عقدی صحبت کرده است که در آن یک طرف حق فسخ دارد و یک طرف اختیار حق فسخ و بر هم زدن را ندارد.
به عنوان نمونه در عقد رهن شما می بینید که مرتهن یعنی فردی که مال را به وثیقه گرفته است اجازه ی بطلان در هر هنگامی را
دارد یعنی عقد برای او جایز است اما برای راهن یا فردی که مالی را به وثیقه گذاشته عقد لازم است، نمی تواند باطل نماید.
بیشتر بخوانید : مزاحمت ملکی چیست؟
انواع عقود
۳) عقد خیاری به معنی اختیار است یعنی آزادی زیرو رو کردن معامله در عقد خیاری وجود دارد.
عقد خیاری عقدیست لازم که در آن برای یکی از دو طرف یا هر دوی آنها حق بطلان پیش بینی شده است.
پس مطلب شایسته این است عقد خیاری زیر مجموعه عقد لازم است اما با شرایطی استثنایی.
مسلما ما یک سری خیارات قانونی داریم نظیر خیار شرط، خیارعیب، خیارتدلیس و….. عقدی که حاوی این خیارات قانونی باشد عقد خیاری نیست آن عقود گوناگون هستند از عقود خیاری که بررسی کردیم.
خوب دقت کنید عقد خیاری عقدیست که در آن قابلیت بطلان میان دو شخص و با سازش آنها در عقد قرار می گیرد.
اکنون اینکه این ایجاد اختلال با چه نامی می خواهد باشد کاملا بر پایه ی سازش دو طرف شکل خواهد گرفت اجبار قانونی در این موارد کارآیی نخواهند داشت برعکس اختیارات قانونی که نباید از آن حیطه که در قانون توصیف شده اند خارج شوند.
برای نمونه در خرید از لباس فروشی با بایع سازش می کنید که به هر علتی تا دو روز دیگر لباس را بر گردانید بایع هم با تقاضای شما موافقت می نماید و این الگوی ساده ای از عقد خیاریست.
ماده ۱۸۸ قانون مدنی عقد خیاری را این گونه تعریف می کند: عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آنها یا برای ثالثی اختیار فسخ باشد.
عقد خیاری یکی از قسمت های عقد لازم است، بدین معنی که، هر وقت عقد لازم را بتوان در اثر شرط خیار از بین برد، می گویند آن عقد خیاری است.
۴)عقد منجز و معلق
مطابق توصیف ماده ۱۸۹ قانون مدنی: عقد منجز آن است که تاثیر آن بر حسب انشا موقوف به امر دیگری نباشد والا معلق خواهد بود.
عقد معلق در مرتبه ی ابداع و سازش با دیگر عقود فرقی ندارد بالعکس، در عقد منجز، التزام طرفین مشروط به هیچ حکم دیگری نیست و با سازش پدید می آید.
به عنوان مثال اگر آقایی به یک خانم بگوید، ماشین ام را به تو می فروشم به شرط آن که با من ازدواج کنی، چنانکه که این مقصود مورد پذیرش خانم واقع گردد، تملک هنگامی ثابت خواهد شد که ازدواج هم میان آن دو واقع گردد و این عقد معلق می باشد.
بر این اساس فرق عقد منجز و معلق این است که در عقد منجز قرارداد بدون ارتباط به امر دیگری برقرار می گردد و آثار آن پس از سازش محقق خواهد شد.
به عنوان نمونه عقد بیع که تملک پس از سازش حاصل می شود ولی در عقد معلق عقد منعقد خواهد شد ولی تاثیر آن مشروط به امر دیگری است در عقد معلق عقد فراهم می شود ولی آثار آن محقق نمی شود.
به این شرط که در عقد معلق قرارداد مشروط به اجرای آن شده است معلق علیه گفته می شود.
معلق علیه باید سه خصوصیت داشته باشد:
۱)اتفاق خارجی باشد
۲)گمان اتفاق وجود داشته باشد
۳)درآتیه اتفاق بیفتد
انواع و اقسام عقد
:5)عقود معوض و مجانی
عقودی که بر اساس آفرینش خود دارای دو مورد است و هر یک از طرفین، در مقابل مالی که می دهد یا بدهی که متقبل می شود، مال یا تصمین دیگری را برای خود به دست می آورد، معوض می نامند.
در عقد مجانی، یک یا چند نفر در برابر یک یا چند شخص دیگر تضمین بر کاری می کنند یا مالی را به بلاعوض می دهند، بدون اینکه برای آنان التزامی به وجود آید.
عقد معوض: همانگونه که از اسم عقود معوض مشهود است در این عقد دو عوض در برابر یکدیگر معامله می شوند و می توان گفت که در این عقود دو تضمین در مقابل یکدیگر قرار دارد.
برای نمونه در عقد بیع فرد الف ماشین خود را به فرد ب می فروشد و فرد ب بهای آن را به فرد الف می پردازد در این معامله دو تضمین و دو عوض در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند که به ترتیب ماشین و بهای معامله می باشد.
عقود مجانی یا رایگان: در این عقود بر عکس عقود معوض یک تصمین صورت می گیرد برای نمونه عقد هبه و عاریه که در آنها یک تضمین بیشتر وجود ندارد.
برای مثال فرد الف قرارداد عاریه یا هبه با فرد ب برقرار می نماید در اینجا شرط می شود که مالی در قبال مالی دیگر قرار گیرد که به این شرط، شرط عوض می گویند.
اکنون آیا می توان گفت که به علت اینکه این شرط عوض در این عقد محسوس شده است عقد دیگر رایگان نیست و عقد معوض است؟
باید گفت خیر چرا که واقعیت یک عقد را نمی توان تنها با یک شرط عوض کرد.
بنابراین این قانون را در نظر داشته باشید که قرار دادن یک شرط عوض در یک عقد رایگان آن عقد را به عقد معوض تغییر نخواهد داد و حقیقتش دگرگون نمی شود.
۶)عقد معین و نامعین
عقد معین عقدی است که در قانون نام روشنی دارد و مقنن، به دیدگاه اهمیت و تعدد کاربرد در قانون، شروط و آثار آن مطابق قوانین همگانی معین می شود، عقود نامعین یا غیر معین است.
همه هنگامی که یک قراردادی ترتیب داده می شود در اول آن می نویسند با دقت به ماده ی ۱۰ قانون مدنی ترتیب داده شده است ولی در صورتی که این هم نوشته نشود مسئله ای ایجاد نمی کند.
مطلب خیلی مهمی که در ارتباط با عقود معین و غیر معین موجود است این است که در بعضی مواقع عقدی برقرار می شود با عنوانی ویژه اما با بررسی به مندرجات آن عقد ملتفت می شویم که همگی مطابق بر یکی از عقود رایج به عنوان نمونه عقد بیع است.
بنابراین از همه ی قاعده ها و آیین نامه های آن عقد پیروی خواهد کرد بعد می توان گفت نام نهادن عقود سبب نمی شود که واقعیت آن عقد فسخ شود و یا تغییر کند.
نام برگزیده معیار عمل نیست و مضامین آن عقد است که موجب جاری شدن دستورهای آن عقد وابسته بر قرارداد می شود.
۷)عقد تملیکی و عهدی
عقد عهدی: عقدی است که تاثیر آن ایجاد، جابجایی یا زوال ضمانت باشد در صورتی که ضمانت برای متعاقدین پدید آید به آن عقد دو تعهدی یا تعاهدی گویند(مانند سند) چنانچه ضمانت برای یکی از متعاقدین پدید آید به آن عقد یک تعهدی گویند مانند ضمانت به عدم فروش و یا مانند وصیت عهدی، در صورتی که وصیت را عقد بدانیم.
عقد تملیکی: عقدی است که به سبب آن مالی از تملک یک فرد به فرد دیگر در آید عقود تملیکی (مانند بیع و اجاره).
عقدی را که عملکرد بی واسطه ی آن واگذاری ملکیت یا حق واقعی جزئی تر است عقد تملیکی می نامند وعقدی را که علت ابداع و واگذاری و سقوط تعهد است عقد عهدی می توان اظهار کرد.
شرایط اساسی برای صحت معامله
برای صحت هر معامله شروط زیر بنیادین است: ۱-مقصود دو طرف و رضایت آن ها
۲-شایستگی مسئله
۳-مسئله مشخص که مورد معامله باشد
۴-رسمیت داشتن علت معامله
قرارداد چیست؟ و انواع آن
انواع قراردادها: آگاهی داشتن با عقود وقرارداد های مقرر این فرصت را به افراد خواهد داد که با تمیز اجبار و با انتخاب عقد معقول روابط قرارداد ی خود را توصیف و تعیین کنند.
اولین و مهم ترین بخش ایجاد یک رابطه حقوقی مذاکره های نخستین بوده که پس از آن افراد طبق معمول بسته به انتخاب و تنظیم قرارداد شایسته مبادرت می کنند.
در این ارتباط توصیه می شود قبل از هرگونه مبادرتی به مقصود ایجاد یک ارتباط سالم و بی زحمت و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی طرفین و نیز جلوگیری از ایجاد مغایرت و به مقصود برطرف کردن پیچیدگی در ارتباط فی ما بین با یک وکیل کاردان و خبره و با تجربه در باب قرارداد ها و عقود مشاوره کنید و به او تنظیم قرارداد و انتخاب نوع عقد را بسپارید.
انواع قرارداد ها در قانون مدنی
عقد و قرارداد به سندیت وجود یا عدم وجود عوض به عقود معوض و غیر معوض (عقود رایگان) دسته بندی می شود.
عقود معوض همانند بیع، اجاره، معاوضه وعقود غیر معوض مثل صلح، هبه، ودیعه، عاریه، وکالت که می توان در عقود رایگان هم قرار تادیه تعویض را هم شرط نمود.
ولی اجباری نیست که عوض ارتباطی با معوض داشته باشد و اصطلاحا استحقاق عوض از شرایط تندرستی یا ضرورت ذات این معاملات نمی باشد.در عقود معوض رابطه ی بین عوضین و اجبار وجود آن واجب است.
عقد معوض
به عقدی عقد معوض می گویند که به علت حقیقت خود، از دو مورد (مسئله) بهره مند است.
هر کدام از دو طرف در برابر مالی که تادیه می کند و یا تضمینی که متقبل می شود، مال یا تضمین دیگری را برای خود کسب می نماید.
عقد (غیر معوض) مجانی
به عقدی گفته می شود که یک یا چند شخص در برابر یک یا چند شخص دیگر به امری ملتزم می گردند و یا مالی را مجانی به غیر تملک می کنند بدون آنکه برای شخص یا اشخاص اخیر اجباری پدید آورد.
تفاوت های عقد معوض و مجانی
به دلیل روشن تر شدن دو تعبیر عقد معوض و مجانی لازم است به اختلاف آنها اشاره داشت:
قابلیت قرارداد های تجاری عقود معوض
اقسام قرارداد ها: به این معناست که در عقود معوض هر کدام از دو طرف عقد به دنبال دستیابی به سود بیشتر می باشد.
تاثیر گذاری غلط در شخصیت طرف معامله در راستی و درستی عقد رایگان :
خطا در شخص طرف معامله اختلالی در صحت معامله وارد نمی کند مگر در مواردی که شخصیت طرف علت اساسی عقد باشد.
در عقود رایگان خطا در طرف عقد اختلال در صحت عقد وارد کرده و سبب فسخ آن می گردد.
اجرای یک سری کمبود ها از جانب مقنن بسته به مصلحت ها و منفعت های خانواده در عقود رایگان مانند عدم تاثیر وصیت تملیکی زیاده بر ثلث.
بر همین اصل وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نبوده مگر آنکه به اذن وراث و چنانچه که بعضی از وراث اذن دهند فقط بسته به حصه ی او نافذ می باشد.
وجود حق حبس در عقود معوض
به عنوان مثال در عقد بیع هر کدام از بایع و مشتری می توانند از تسلیم مبیع یا بهای آن خودداری کرده تا فرد دیگر مهیا به تحویل گردد مگر اینکه مبیع یا بها موجل باشد در این حالت هر کدام از مبیع یا بها که حال باشد لازم است تحویل گردد.
وجود خیار غبن در عقود معوض
غبن به این معناست که اعتدال قیمت عوضین به طرز آشکار بر هم بخورد. این بر هم خوردن اعتدال قیمت عوضین که باعث می گردد زیان دیده به بطلان معامله مبادرت نماید، تنها در عقود معوض گواه پیدا می کند.
گفتنی است که اختلاف ارزش دو عوض در عقود معوض، از معوض شناختن عقد خودداری نمی کند، مگر آنکه عوض به اندازه ای معدود و کم ارزش باشد که قانون از آن چشم پوشی کند وچه بسا صوری بودن عقد معوض پدید آید مانند فروختن یک ملک به یک شاخه نبات.
مهم ترین عقود معین
بیع (خرید و فروش)
اقسام قرارداد ها:《بیع به معنی تملک عین به عوض معلوم می باشد.》درعقد بیع مبیع یک عین بوده نه فایده یک مال است ونه یک حق.
در بیع عوض معین شده اجباری نیست که ثمن باشد، ممکن است این عوض متاع یا فعالیت هم باشد .
بر این اساس همانگونه که در تفسیر عقود معوض اظهار شد، در عقد بیع هم مانند دیگر عقود معوض، دارای دو عوض است و هر کدام از بایع و خریدار، مالی به همدیگر تملک می نمایند.
اجاره(تملیک منافع)
《اجاره به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن مستاجر صاحب مزایای عین مستاجره می گردد و در برابر موجر ملتزم می باشد که اجاره بها را تادیه کند.》
در عقد اجاره نیز به همانند دیگر عقود معوض دارای دو عوض بود که یکی مزایای عین مستاجره و دیگری مال مورد اجاره و این گونه نیست که موجر به شیوه ی مجانی مزایای عین مستاجره را در تصرف مستاجر بگذارد، ولی این مزایا در قبال مال مورد اجاره که از طرف مستاجر تادیه می گردد، به او محول می شود.
مضاربه
《مضاربه به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن مالک دارایی می دهد موقوف بر اینکه طرف مقابل با آن به داد و ستد بپردازد و در سود آن شریک باشند.》
درعقد مضاربه نیز ذیل عنوان یک عقد معوض دارایی مالک در قبال کار مضارب اتفاق می افتد.
جعاله
عقد جعاله دارای دو قسم می باشد:
1.جعاله خاص:
در این نوع جعاله شخص (جاعل) ملتزم می گردد در صورتی که شخصی معین امری را که او خواسته است انجام دهد دستمزدی مشخص به کارگزار پرداخت کند.
2. جعاله عام:
در این نوع جعاله شخص ملتزم می گردد در شرایطی که هر شخصی امری را که از او خواسته است اجرا کند، دستمزدی معین به نخستین فردی که این امر را اجرا کند و عملکرد را تقدیم کند، بپردازد.
جعاله رهن عقدی معوض می باشد چرا که کارگزار هنگامی که مستوجب جعل (اجرت عمل) می شود که منتسب جعاله را تقدیم نموده یا اجرا کرده باشد.
برای عنوان نمونه در صورتی که دستمزد علت تحویل مال گمشده گردیده باشد، با عرضه کالا جاعل (متقلب) ملتزم می شود.اما اگر عملکرد مورد نظر اجرای عملی باشد، پایان کار هنگام شایستگی خواهد بود.
قرض
اقسام قرارداد ها:《قرض به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن یکی از دو طرف مقدار معینی از مال خود را به فرد دیگر تملک می نماید که فرد مذکور عین آن را به علت میزان و جنس و توصیف نپذیرد و در حالت تعلل رد مثل، قیمت یوم الرد را پرداخت کند.》
بنابراین قرض عقدی معوض بوده که به علت آن قرض گیرنده در قبال تملکی که به دست آورده است، ملتزم می شود عین و بدل هر چه را که گرفته است، برگرداند.
وکالت
《به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن یکی از طرفین، طرف دیگر را به دلیل اجرای اقدامی وکیل خود قرار می دهد.》وکالت می تواند مجانی (غیر معوض) و یا همراه با دستمزد (معوض) باشد.
ضمانت
اقسام قرارداد ها:《ضمان به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن شخصی، در برابر بستانکار و با رضامندی او قرض فرد دیگر را متقبل می شود و احاله ی آن را بر عهده خود می پذیرد.》از آن بابت که در عقد ضمان، بستانکار در برابر متعهد تضمین به امری نمی کند، نبایستی چنین نتیجه گیری کرد که ضمان عقدی مجانی می باشد.
در عقد ضمان، متعهد به رایگان در برابر بستانکار تضمین به پرداخت بدهی می کند و در عوض آن چیزی وصول نمی کند.
چیزی که در این عقد مقابل تضمین متعهد واقع می شود و باعث معوض شدن این عقد می گردد، به سود بدهکار حقیقی بوده که تبرئه می شود.
حواله
《به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن خواست شخصی از تعهد بدهکار به تعهد شخص ثالثی منتقل می شود. 》حواله نیز جزو عقود معوض می باشد.
صلح
الف) صلح بر دعوی: صلح گاهی به مقصود برطرف کردن مغایرت های موجود یا به مقصود جلوگیری از کشمکش احتمالی در آتیه انجام می پذیرد.
مانند آنکه شخصی ملکی را با دیگری معامله کرده و همه ی حقوق واهی و احتمالی خود را از هر جهت در مقابل مورد معامله به هفتاد و پنج گرم نبات صلح می نماید.
ب)صلح بدوی ابتدایی: صلح گاهی به جای یکی از عقود معاملاتی مورد بهره گیری قرار می گیرد.
صلح در مقام معاملات با اینکه عملکرد معامله ای را که در عوض آن اتفاق افتاده است می دهد، ولی دارای اسباب و احکام مخصوص آن تجارت نمی باشد.
بنابراین برای نمونه اگر صلح عین باشد در مقابل عوض، عملکرد آن همان عملکرد بیع است، بدون اینکه اسباب واحکام مخصوص بیع در آن رایج باشد.
امکان دارد عقد صلح معوض باشد یا غیر معوض.
با وجود معوض بودن عقد صلح، مقادیری را که سازش کننده به مصالح می پردازد را《وجه المصالحه》می گویند.
رهن
《به عقدی گفته می شود که بر پایه ی آن، بدهکار م
الی را به هدف ضمانت به بستانکار خود می دهد و در اثر این ضمانت بستانکار بر مال معینی از اموال مدیون حق عینی پیدا می کند.》رهن نیز جزو عقد معوض می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید